خدایا کمک کن تو مناقصه برنده بشم

وقتی رنج دوری، از کرونا فزون شد
و وقتی به یک بوسه، به اولین بوسه
به دنیا جواب دادیم
برای حسادتش
و هردویمان به کرونا دچار
و هردویمان به کرونای فراق دچار
که این بسی دردناک‌تر از کرونا
اما چیزی جز خاطره نماند
و چه خوب خاطره‌ای از اولین بوسه
که بیادمان داد
از یکپارچگی و یک تنی
از پیوستن
از همدرد بودن

خدایا کمک کن تو مناقصه برنده بشم...

به وقت گریه‌ات مرا، تمام می‌شود جهان تو ای همیشه جان من خدایا کمک کن تو مناقصه برنده بشم...

شب، لب دریا، صدای امواج، نسیم خنک، پاییز، سرد شدن، قدم زدن، صدای ناهید، ابراهیم تاتلیس و چاله‌های گم لب دریا!، آتیش و برگشتن. همین بود شب ما. شب دریایی ما.

خدایا کمک کن تو مناقصه برنده بشم...